نام و القاب
ریحانه گرامی پیامبر، نامهای جاودانه و پرمعنایی دارد که فرشتگان از بارگاه حضرت حق برای پیامبر آوردند. در روایات آمده که: برای ریحانه پیامبر، حضرت فاطمه علیهاالسلام دربارگاه خدا نُه نام مقدس و با عظمت است. این نامهای بلند عبارتند از: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیّه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهرا. گفتنی است که هر یک از این نامها و القاب آن حضرت، مفهوم و محتوایی ویژه دارد و بیانگر بُعدی از ابعاد شخصیتِ پرشکوه و الهام بخش اوست.
کُنیههای آن حضرتْ ام الحسن، ام الحسین، ام الائمه و ام أبیها است.
نام مقدس «فاطمه»
واژه مقدس و پرارج «فاطمه» نخستین نام بلندآوازه ریحانه پیامبر است. حضرت امام صادق علیهالسلام در این باره میفرمایند: فاطمه در پیشگاه خدا نامهای بلند و برگزیدهای دارد و از جمله آنها فاطمه است. پرسیدند: فاطمه یعنی چه؟ فرمود: منظور این است که او از هر بدی، شرارت و تاریکی جدا و دور است، و ذرّهای سیاهی و ظلمت در قاموس زندگی او راه ندارد. «زهرا» اختر فروزان
واژه مقدس زهرا، از دیگر نامهای حضرت فاطمه است. امام صادق علیهالسلام در جواب از این سؤال که چرا زهرا، زهرا نامیده شد؟ فرمودند: زیرا هنگامی که در محراب عبادتش میایستاد، نور وجودش آسمانها را نورانی و روشن میساخت، چنانکه ستارگانْ زمین را روشن میسازند.
بشارت دیدار الهی و شادی فاطمه علیهاالسلام
پیامبر در بستر بیماری قرار گرفته و یارانْ گروه گروه برای آخرین دیدار به حضور ایشان میرفتند. همسران ایشان پروانهوار به دور آن حضرت میگشتند و در این میانْ فاطمه بیش از دیگران نگران و غمگین بود.
عایشه، یکی از همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآله میگوید: رسول خدا به سخن گفتن با فاطمه پرداخت، به طوری که فاطمه سخت از آن گریان و نالان شد. هنگامی که پیامبر ناراحتی دختر خود را دید، به آرامی به او چیزی گفت که این بار فاطمه خندید. عایشه میگوید: از فاطمه علّت خنده پس از گریهاش را پرسیدم، فرمود: گفتههای پدرم را فاش نمیکنم. پس از رحلت پیامبر دوباره این سؤال را از او پرسیدم، فاطمه گفت که پدرم فرمود: مرگ من فرارسیده است، به همین دلیل گریستم، ولی بعد فرمود: فاطمه جان، تو اولینِ از اهل بیت هستی که به زودی به من ملحق میشوی، و این خبر بسیار مرا شاد کرد. این لبخند فاطمه، همانند فُزْتُ و رَبّ الکعبه گفتن علی در محراب خونین و رضایت حسین در روز عاشورا است و همه، نمایانگر وجود روحی بزرگ، نشان از عشقِ به وصال این عزیزان است.
یاد قیامت و اندوه فاطمه علیهاالسلام
یاد آخرت و قیامت، از اموری بود که فاطمه علیهاالسلام را سخت پریشان و گریانْ و راحتی و آسایش فکری را از او سلب میکرد.
امیرمؤمنان میفرماید: روزی رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله فاطمه علیهاالسلام را دید که از خداترسی بر خود میلرزد و غم و اندوهْ وجود بابرکتش را در برگرفته است. علت ناراحتیاش را پرسید. حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: پدر جان، به یاد روز قیامت افتادم.
اندوه فاطمه از انقطاع وحی
یکی از غصّهها و ناراحتیهای زهرای اطهر علیهاالسلام بعد از رحلت پدر بزرگوارش، پایان یافتن نزول وحی بود.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در حدیث مفصّلی میفرماید: فاطمه همواره بعد از من ناراحت و گریان است: از طرفی از انقطاع وحی، و از سویی دیگر از فراق من در سوز و گداز است.
ناراحتی و پریشانی بانوی نمونه اسلام از انقطاع وحی و نزول ملائکه، با آن همه سختیهای جانسوز که دید، بیانگر فضیلت و کمال او است.
عبادت فاطمه علیهاالسلام
فاطمه علیهاالسلام سمبل عبادت کنندگان آگاه و عاشق و بتول لقب آن حضرتْ به معنای از همه دل بریده و به خدا دل بسته است. برخی از افراد چنین باور داشتند که در میان اُمّت اسلام، کسی با تقواتر از فاطمه نبود. عشق بسیار او به مناجات با پروردگار، چنان تأثیری در وجود او گذاشته بود که در نمازش از ترس خُدا نَفَسش به شمار میافتاد و آنقدر در نماز میایستاد که پاهایش ورم میکرد.
وقتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دُعایی به او میآموزد، آن بانوی والاگهر میفرماید: این دُعا، از دنیا و آنچه در آن است، در نزدم محبوبتر است. به راستی فاطمه علیهاالسلام اسوه نیکویی بود که عشق به پروردگارش را در دل و جان خود، و محبّت به همه فرزندان و تمام جلوههای زندگیاش را در مسیر آن عشق قرار میداد.
تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام
روزی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام نزد رسول خدا رفت و تقاضای خدمتْکاری کرد. پیامبر در پاسخ او فرمود: به جای خادم، هدیهای به تو میدهم که از همه دنیا ارزشمندتر باشد. هنگامی که برای خواب آماده شدی، سی و چهار مرتبه «اللّه اکبر» و سی و سه بار «الحمدللّه» و سی و سه مرتبه «سبحان اللّه» بگو. از آن روز فاطمه همیشه این ذکر را تکرار میکرد و این ذکرْ به نام «تسبیحاتِ حضرت زهرا علیهاالسلام » شهرت یافت. تأثیر این ذکر بدان پایه است که امام باقر علیهالسلام فرمود: خداوند در حمد و ستایش، به چیزی برتر از تسبیح فاطمه علیهاالسلام عبادت نشده است.
درس بشردوستی
فاطمه زهرا علیهاالسلام در سراسر زندگی پرافتخار خویش، آموزگار مردمْخواهی و سمبل واقعی بشردوستی است، چنان که امام حسن مجتبی علیهالسلام میفرماید: مادرم شبهای جمعه تا صبح بیدار میماند و پیوسته برای مؤمنان دعا میکرد و شگفتا که هرگز برای خود دُعا نمیکرد. از ایشان علّت را پرسیدم. فرمود: فرزند گرامیام، باید نخست در اندیشه همسایگان و بندگان خدا بود و سپس در اندیشه خود و خاندان خود. فاطمه علیهاالسلام در این سخن به ما میآموزد که باید در همه حالْ دیگران را بر خود مقدم داشت و از خودگذشتگی نشان داد.
اُنس فاطمه با قرآن
اُنس حضرت فاطمه علیهاالسلام با قرآن و کلام وحی به گونهای بود که در حال کار در منزل و آسیایِ جو مشغول خواندن قرآن بود. این انس مقدس، چنان تأثیری در اهل خانهاش داشت که فضّه، خادمه او، تا بیست سال به غیر از قرآن لب نگشود و تمام پاسخهای خود را با آیات قرآن بیان میکرد. همچنین طبق نقل روایاتْ از آثار این اُنس این است که فاطمه در صحرای محشر هم قرآن زمزمه میکند و هنگام ورود به بهشتْ با تلاوت آیات الهی وارد میشود. نیز ایشان به همسرش علی علیهاالسلام وصیت کرد که برای من در نخستین شبِ مرگم و بر سر تربتم زیاد قرآن بخوان.
خوشرویی و خوش اخلاقی فاطمه علیهاالسلام
حضرت فاطمه علیهاالسلام در زندگی زناشویی خود، همواره با همسر بزرگوارش علی علیهالسلام با چهرهای گشاده، رویی خوش و لبانی متبسّم رو به رو میشد تا بدین طریق، غبار غم و اندوه از آینه وجود او بزداید و محیط خانه و خانواده را با طراوت و نشاطْ و به دور از یک نواختی و خستگی سازد. تأثیر معجزهآسای خوشرویی و خوش اخلاقی برای تمامی مردان و زنان، به ویژه جوانان در سخن گرانسنگ فاطمه زهرا به خوبی نمایان است که فرمود: «پاداش خوشرویی در برابر مؤمن، بهشت است».
پاسخگویی به پرسشهای مذهبی
پاسخگویی به پرسشهای فکری و فرهنگی افراد، جلوهای ارزشمند از ابعاد شخصیتی حضرت فاطمه است. این ویژگی چشمگیرْ در زمانی نمایان میشد که زنان را نه تنها فردی همچون دیگر افراد نمیانگاشتند، بلکه انسان نیز نمیدانستند و دختران را مایه ننگ و سرافکندگی خانواده میشمردند. او، هم به امور خانه میپرداخت و هم مرجع علوم و معارف الهی بود. از نظر علمْ جُز با امام معصوم قابل سنجش نبود و از نظر اخلاق و برخوردها، باید وی را با پدر بزرگوارش مقایسه نمود. آن حضرت روش برخورد با مردم، به خصوص کسانی را که در حوزه دین ابهاماتی داشتند، از پدرش آموخته بود.
خطبه فاطمه علیهاالسلام
سخنوری فاطمه علیهاالسلام با زیباترین و بلندترین کلمات و گزیدهترین معانی، بدون خواندن از نوشتهای و در جمع بی شماری از مردم مدینه، نگین ذرّینی از ارزشهای او را نمایان میسازد، به گونهای که دوستان و دشمنانْ از معانی بی پایان و جلوه دلربای الفاظ، انگشت حیرت بر دهان گذاشتهاند و بزرگان عرصه ادب، به تفسیر و توضیح کلمات و عبارات این خطبه پرداختهاند. خطبه تاریخی و حکمتآموز او در شهر مدینهْ در حضور بزرگان مهاجر و انصار، به قدری غنی و پربار است که اگر آنرا از کرامات صدیقه زهرا قلمداد کنیم، سخنی به گزاف نگفتهایم. در این خطبه، حیاتیترین مسائل اسلام و انسان چون: توحید، نبوت، امامت و معاد، با عباراتی بسیار زیبا و با فنون بیشمار ادبی و کلامیْ به تصویر کشیده شده است.
فاطمه علیهاالسلام ، مادر نورِ چشمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله
حضرت زهرا، دو گل و دو ریحانه خاندان نبوت و امامت را در آغوش ِ خود پرورش داد و بیش از هر مادری، در تربیت آنان میکوشید؛ زیرا این دو، نه تنها دو فرزند او که دو نور چشم پیامبر بودند. گاهی حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله به فاطمه علیهاالسلام میفرمود: دو ریحانهام حسن و حسین را بیاور. وقتی حضرت زهرا آنان را نزد پیامبر میبرد، آن حضرت آن دو کودک را به سینه خود میچسباند و میبوسید و مانند گل میبویید.
حضرت زهرا مجتبایی را تربیت کرد که با صلحشْ اسلام را حفظ و سیدالشهدایی را پرورش داد که با جنگشْ اسلام را نگهداری کرد و به یقین، کسی به جز زهرا نمیتوانست چنان فرزندانی را به جامعه اسلام تحویل دهد که ولایت و محبّت آنان، اساس اسلام و دوری از آنانْ پایه کفر باشد. او این وظیفه سنگین را به خوبی انجامْ و درس چگونه تربیت کردن را به نسلهای آینده و مادران تاریخ آموخت.
پرورش شوق پرستش و عبادت در فرزندان
مناجاتهای جانسوز حضرت فاطمه علیهاالسلام و درسآموزی فرزندان از این سیره، خواندن دعاهای آموزنده، توجه آن حضرت به شبهای قدر و هنگام غروب آفتاب برای شبْزندهداری و دعا کردن فرزندان، آمادهسازی کودکان برای آشنایی با قرآن، و نماز و راز و نیاز با خداوند در خُردسالی، از شیوههای تربیتی فاطمه زهرا بود و اینگونه، سرزمین پاک و پرطراوت وجود فرزندانش را آماده پذیرش بذرهای بالندگی و بینش صحیح میکند.
فاطمه، بهترین یار علی
حضرت زهرا در تمام نُه سالی که با علی زندگی کرد، همسری نمونه بود که به تمام وظایف همسری خود عمل میکرد و هیچگاه علی را آزردهخاطر نکرد. هرگز سخن خود را بر گفته او برتر ندانست و همواره همسری مطیع و دلسوز بود. در جواب امیرمؤمنان که پرسید: فاطمه جان! چرا نگفتی چیزی در خانه نیست تا فراهم کنم؟ گفت: علی جان! من از پروردگارم حیا میکنم چیزی را که تو به فراهم آوردن آن توان نداری، از تو بخواهم. در مواقع جنگ که علی علیهالسلام خسته از نبرد با کفار باز میگشت، فاطمه به پرستاریاش میپرداخت و زخمهایش را مرهم مینهاد، شمشیر خونآلود و لباسهای خونین حضرت را میشست و به قدری با او مهربانی میکرد که حضرت تمام خستگیها و ناراحتیهای جنگ را فراموش میکرد. حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «هرگاه به خانه بازمیگشتم، تمام غمها و ناراحتیهایم از بین میرفت».
خانه فاطمه
در مدینهْ شهر پیامبر، خانهای بود که رسول خدا به آن خانه و اهلش عشق میورزید. خانهای که محلِّ رفت و آمد فرشتگان و نیز بسیار ساده و به دور از تجملات دنیایی بود. حضرت امام خمینی، خانه فاطمه و اهلش را این گونه وصف میکند: «این خانه کوچک فاطمه و این افرادی که در آن خانه تربیت شدهاند که به حَسَب عدد چهار، پنج نفر بودند که به حَسَب واقع تمام قدرتِ حق تعالی را تجلّی دادند و خدمتهایی کردند که ما و شما و همه بشر را به اعجاب درآوردند. صلوات و سلام خداوند تعالی بر این حجره محقری که جلوهگاه نور عظمت الهی و پرورشگاه زُبدگان اولاد آدم است. زنی که در حجرهای کوچک و خانه محقری، انسانهایی تربیت کرد که نورشان از بسیط خاکْ تا آن سوی افلاکْ و از عالم مُلکْ تا آن روی ملکوت اعلا میدرخشد».
فاطمه، در آینه محمد صلیاللهعلیهوآله
فاطمه علیهاالسلام در آینه محمد صلیاللهعلیهوآله حوریهای در سیمای انسان، همسخن فرشتگان، گل زیبا و عطرآگین بوستان رسالت، پاره وجود، رگ حیات، قلب پیامبر، محبوب دل، عزیزترینِ انسانها در نزد او، و از شجره مقدس رسالت و از نور وجود خود اوست. او رُکنی از ارکان شکوهبار ایمان، کشتی نجات، رمز خلقت، معیار شناخت حق از باطل، و شبیهترین افراد به پیامبر در اندیشه، گفتار، رفتار، سیما و سیرت است. دوستی او، همردیف دوستی پیامبرْ و پاداش زیارتش، بسان زیارت آن حضرت است و به رهروان راه آسمانیاش، نوید نجات و بهروزی دادهاند. او در آینه محمد، تنها بانویی است که همتا و هم شأن امیرمؤمنان و کوثر نورافشانی است که خداوندْ قلب او را سرشار از یقین کرده است.
بوسه باران فاطمه علیهاالسلام
فاطمه در پرتو عقل کامل خودْ دوستی و دشمنی، خواستنها و نخواستنها و تمامی جلوههای احساس خود را در معیار خداوندی قرار داده بود. از این رو، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پیوسته دختر عزیزش را بوسه باران میکرد. پیشانیاش را میبوسید که بیانگر تأیید اندیشه و فکر وی بود و بر دستان او بوسه میزد تا به همه بفهماند، که اعمال و رفتار دخترم مورد قبول من است، هر کس با اندیشههای او مخالفت کند، با من دشمنی و مخالفت کرده است.
محبت بیمانند فاطمه علیهاالسلام به پیامبر صلیاللهعلیهوآله
حضرت زهرا علیهاالسلام به پدرش دو نوع محبت داشت: او حضرت رسول را مهربانترین و کاملترین پدر میدید و بالاترین محبت فرزندی را به او داشت، ضمن اینکه یکی از اُمت پیامبر هم بود و او را بالاترین و شریفترین موجودْ و برترین پیامبری دید. عایشه میگوید: «هرگاه پیامبر بر فاطمه وارد میشد، فاطمه به احترام پدر از جا برمیخاست و دست مبارکش را میبوسید و او را بر جای خود مینشاند». از جمله احادیثی که رابطه عاطفی رسول خدا و زهرا را به خوبی نشان میدهد، این روایت است که: «در هنگام جنگ اُحد، هنگامی که فاطمه و صفیه، عمه پیامبر به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نزدیک شدند، حضرتْ به علی فرمودند: عمّهام را از من دور نگه دارید، ولی مانع فاطمه نشوید. فاطمه وقتی چهره حضرت را زخمی و دهان او را آغشته به خون دید، فریاد زد و شروع به پاک کردن خونها کرد و میگفت: خشم خدا بر کسی که چهره رسول خدا را خونین کرده، شدّت یابد».
ادب فاطمه علیهاالسلام
حضرت فاطمه، در پرتو حساسیت روح و سرعت فهمشْ در رعایت قانون و آداب اجتماعی سرآمد بود. مفسّران نوشتهاند بعد از این آیه شریفه که میفرماید: «خطاب کردن پیامبر را در میان خود، مانند خطاب کردن برخی از خودتان، به برخی دیگر قرار ندهید.» نازل شد که به معنای این است که پیامبر را با عنوان مورد نظر خدا و هماهنگ با رسالت او صدا زنند، نه با اسم تنها، ریحانه پیامبر که سمبل ادب و پیشتاز در عمل به قرآن شریف بود، دیگر پیامبر را «پدر» صدا نزد ؛ بلکه با عنوان رسالت «یا رسول اللّه» صدا میزد. تا اینکه پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: «فاطمه جان! این آیه درباره تو و فرزندانت نازل نشده است. تو از من هستی و من از تواَم. تو به من «بابا» بگو که این عبارت، قلب مرا بهتر زنده میکند و پروردگارت را خشنود میسازد».
محبّت پیامبر به حضرت زهرا علیهاالسلام
محبّت بیمانند رسول خدا و فاطمه به همدیگر، فراتر از محبت پدر و فرزندی بود. رابطه آن دو، پیوندی روحانی بود که ریشه در شناخت این دو شخصیّت شگرف و ارجمندْ از عظمت وجودی یکدیگر و همدلی آنان داشت. پیامبر، هر بامداد و شامگاه از پنجرهای که خانه فاطمه را به خانهاش پیوند میداد، به او سلام و درود میفرستاد. پیامبر در منبر و محراب و کوچه و خیابان، و در برابر آشنا و بیگانه و در هر محفل و مجلسی، از فاطمه تجلیل میکرد. وقتی فاطمه به خانه علی میرفت، پیامبر تاب جدایی او را در خود نمیدید. پیش از هر سفر، آخرین خداحافظی را از دخترش مینمود و توشه از چهره او بر میگرفت و در بازگشت از سفرْ پیش از همه، به دیدار او میرفت.
پاداش پرشکوه آموزگاران دینی
پاسخگویی به پرسشهای دینی، فکری و فرهنگی، جلوهای ارزشمند از ابعاد شخصیتی حضرت زهرا است. روزی زنی نزد زهرا آمد و گفت: مادر پیری دارم که در مسائل نماز مشکلاتی دارد، مرا فرستاده تا از شما سؤال کنم. حضرت فرمود: بپرس و آن زن هم مسائل فراوانی مطرح کرد و یک یک پاسخ شنید. همین که احساس کرد پرسشهایش زیاده از حد شده، خجالت کشید و گفت: بیش از این نباید شما را زحمت دهم. ولی فاطمه به او فرمود: اگر کسی را اجیر کنند که بار سنگینی را تا ارتفاع بالا ببرد و در پایانْ یک صد هزار دینار طلا مُزد بگیرد، آیا این کار مشکل است؟ زن جواب داد: نه، هرگز! آنگاه حضرت پاداش پاسخ دادن به پرسشهای مردمان را بیشمار دانسته و حدیثی از رسول خدا درباره ارزش علم و عالم بیان کرد، به گونهای که آن زنْ شادمان و خرسند با حضرت فاطمه خداحافظی کرد و رفت.
امور مورد علاقه فاطمه
هر کس به تناسب اندیشه، عقیده و دریافت خویش از زندگیِ در دنیا، به چیزهایی دل میبندد و به کارهایی دلخوش میدارد. حضرت فاطمه به دلیل اوج اندیشه و آراستگی به ارزشهای والای انسانی، در زندگیِ این جهانْ به پیوندی دائمی با خدا، نگرش بر چهره پیامبر، و مهر به انسانها برای خشنودی خدا دلخوش است. او در این مورد فرمود: «مردم! از دنیای شما سه چیز برایم دوستداشتنی است: تلاوتِ متفکرانه آیات قرآن، نگرش درسآموز بر چهره پرمعنویت پیامبر و الهام از راه و رسم زندگی آزادمنشانه و خداپسندانه او، و بشرْدوستی و مردمْخواهی و انفاق در راه خدا».
پیروان واقعی پیامبر صلیاللهعلیهوآله
بانویی حقجو به خواست همسرش به محضر فاطمه علیهاالسلام شرفیاب شد تا از مادر ائمه هدی بپرسد که با چه اندیشه و عملکردی، از پیروان پیامبر خدا به شمار میآید؟ حضرت فاطمه به جای پاسخی فردی، معیار جامعی را برای تمام نسلها ترسیم نمود. ایشان فرمودند: «اگر به راستی به آنچه ما براساس فرمانهای خدا به شما امر میکنیم، عمل کنید و از آنچه هشدارتان میدهیم، دوری جویید، از پیروان ما هستید و به حقْ از دوستداران ما، و اگر جز این باشد، در آن صورت شما از راه و رسم، فرهنگ، اخلاق و دین ما بیگانهاید».
فاطمه علیهاالسلام پس از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله
مصیبت از دنیا رفتن پیامبر، همه اهل مدینه را غمگین ساخته بود، ولی در میان آنانْ غم و اندوه فاطمه علیهاالسلام از همه بیشتر بود. ایشان از فرط گریه و زاری آرام و قرار نداشت و این حالتْ تا زمان رحلت ایشان ادامه یافت. امیرمؤمنان میفرماید: «وقتی که پیکر پیامبر را در پیراهنش غسل میدادم، فاطمه گفت: پیراهن پدرم را نشان بده و وقتی که چشمش به پیراهن افتاد، شروع به بوییدن نمود و در همان حالْ بیهوش شد. پس از این اتفاق، پیراهن را از نظرش پنهان کردم».
در سوگ خورشید
زهرا علیهاالسلام در هفتمین روز از درگذشت خورشید رسالت، با روح بزرگ پدرْ سخنها گفت؛ از جمله فرمود: وا محمدا! ای برگزیده پروردگار وای بهار یتیمان...! چه کسی در برابر قبله و جایگاه نماز تو بایستد و چه کسی دختر غمدیده تو را پناه باشد؟ این جملاتْ نشانهای از معرفت فاطمه است. اوست که میفهمد چه فاجعهای برای بشریّت پیش آمده، اوست که میفهمد انقطاع وحی یعنی چه و به سوگ مینشیند.
وصیتهای فاطمه علیهاالسلام به علی علیهالسلام
فاطمه علیهاالسلام در آخرین لحظات پرواز روح از پیکر پاکش، سفارشهایی به همتای زندگیاش علی علیهالسلام نمود که برگزیده آن بدین صورت است: ای پسر عمو! بعد از من «اَمامه» دخترْخواهرِ زینب را به عقد خود در بیاور، زیرا او برای فرزندانمْ در مهربانی مانند من است. خودت مرا غسل و کفن کن، نماز بخوان و شبانه دفن کن. با بانگ بلند با حسن و حسینم صحبت مکن، زیرا تا لحظاتی دیگر، آنان یتیم و بیمادر خواهند شد. از جانب من، فرزندانم را تا روز قیامت سلام برسان.
پرواز به سوی ابدیت
آفتاب وجود فاطمه علیهاالسلام در حال غروب کردن است. فاطمه علیهاالسلام از اَسماء، یار وفادارش خواست که آب وضو برایش فراهم کند. پس وضو گرفت و خود را خوشبو کرده و لباسهای نو خویش را پوشید و برای ملاقات با پروردگارش آماده شد. بعد رو به قبله خوابید و به مناجات عاشقانه با حضرت حق پرداخت. اسماء میگوید: «در این هنگام، صدای او خاموش شد. به درون اتاق رفتم و دیدم روح قدسیاش به آشیانه اصلی خود پرواز نموده است».
خبر از دنیا رفتن فاطمه علیهاالسلام به علی علیهالسلام رسید. حضرت علی علیهالسلام با صورت به زمین افتاد و نالهای جانسوز سر داد و گفت: «ای دختر محمد! بعد از تو دلم به چه کسی تسلّی یابد که تو تنها تسلاّی خاطر من بودی».
ماهنامه گلبرگ ش??